دوستان عزیز!
من مدتی سفر بودم و نتوانستم برای شما بیشتر درباره رفیقمان بنویسم. ظاهرا در مدتی که من نبودم اتفاقهایی افتاده که من با اینکه خبر داشتم نتوانستم درباره اش چیزی بنویسم. سید مرتضی توکلی توانسته راهی به جیب حاج آقا درخشان پیداکند. آزاده درخشان هم که به علت بیماری روانی ناشی از عشق ناکامش روی دست پدر و مادرش مانده بود تقه اش خورد. جایتان خالی عروسی هم به لطف جیب حاج آقا بر پا شد و مرتضی که فقط در کار دختر کردن است توانست یک دختر دیگر را هم به نام خودش ثبت کند! حالا آقا سیدمرتضی از هیئت ها پول میگیرد تا خرج و مخارج بالای آزاده خانم و خانواده مشکوکش را بدهد. غافل از اینکه ایشان در این لباسها ناراحت است و اگر بخواهد به اصالت خانوادگیش برگردد باید با پدرزنش شلوار کردی بپوشند و چای قند پهلو بخورند. حالا حاج سید احمد توکلی هم میتواند مادرزن پسرش را دید بزند و آقا سیدمرتضی هم کم کم برگردد سر عشق و حالش با زنها و دخترهای تازه که بالاخره آلت تناسلی خانم از طلا که نیست و کهنه میشود.
اینجا سوال خوبی مطرح است که از همه تان دعوت میکنیم به جوابش فکر کنید: فکر میکنید اولین دختری که مرتضی میرود سراغش کدام یکی از برو بچه های خبرگزاریها و مطبوعات هستند؟ یا شاید هم اینبار برود سراغ یک دختر خام از همه جا بیخبر که ممکن است از همسایه ها یا بصورت تصادفی پیدایش کند. اگر هم خدا خواست و شد شاید به سراغیکی از فک و فامیلهای آزاده خانم برود و هر چه که باشد زیاد طول نمیکشد و گندش در می آید. مریضی را نمیشود کاری کرد.
در این مدت هرجا رفتم حرف این دوستان بر سر زبان بود. عده ای میگفتند این حرفها فایده ای ندارد چون اینها یعنی سیدمرتضی توکلی و مسعوداحمدوند برادر شهید عزیز و …. محصول همین نظام هستند و از همین منبع تغذیه میشوند اما من معتقدم فقط به یک علت باید ریشه شان را خشک کردو ان ریش و پشم و مداحی کردن و امام حسین بازیشان است.همه ما از این ادمها زیاد دیده ایم اما وقتش رسیده کسی به آنها بفهماند همه کور و کر نیستند. من سوالی از این برادران دارم. با توجه به اینکه یکی از دوست دخترهایتان که از قضا شوهر هم دارد مشترک است زنهایتان را هم با شریک میکنید؟ سوال خوبی است. این نشان میدهد که شماها به هیچ چیز پایبند نیستید. شما ها فقط به یک چیزپایبند هستید، شرت زن هایی که می بینید. همه تان بیماری جنسی گرفته اید. وقتی از صبح تا شب توی اینترنت دنبال عکس کون لخت میگردید، خوب تکلیفتان معلوم است بعد باید در شهر دنبال شرت زنها بیفتید. باز هم تعجب می کنم که چرا زنهایی که شما بهشان ظلم کردید و از همه خلاهاشان به سود تخمتان استفاده کردید دهنشان را باز نمیکنند. من با چند نفرشان بصورت ایمیل و تلفن تماس گرفته ام. خداییش کردی و رفتی..........
بعضی از این زنها از قبل شما کار پیداکردند و به پست ومقام رسیدند واقعا چرا؟ سید مرتضی توکلی تو که چشمت همیشه به شرت زنهاست بیا خیال خودت را راحت کن و یدفعه یک فاحشه خانه بزن. آن جا استعدادت بیشتر شکوفا می شود. البته هرجایی تو می روی بعد از مدتی فاحشه خانه می شود. چون با مسعود احمدوند دخترها را براساس تختخواب انتخاب می کنید. نه تنها محل کارت که خانه ات هم بعد از مدتی فاحشه خانه می شود. روی تخت مشترکتان با منصوره چند نفر دیگر را لخت کردی؟ برای تخت آزاده چه برنامه ای داری؟ شما ها بیماری جنسی گرفته اید اسمش را هم گذاشته اید شیطنت بامزه.
بعضی ها می گویند چرا درباره تو اطلاعات دیگری نمی دهم. مگر تو غیر از کردن به چیز دیگری هم فکر کرده ای؟ البته چیزهایی هم درباره رسوایی های مالی ات شنیده ام. خوب هر جایی که میروی کلی به جیب میزنی و مواظب یک قرانی ات هستی که مبادا کسی چیزی گیرش بیاید. البته این گندکاری ها را هم با استاد عزیرت مسعودخان احمدوند انجام میدهی. نوش جانتان مال حرام که باید گوشت بشود به تن آزاده تا تخم بچه ای که میکاری طیب و طاهر باشد و در آینده مداحشود!
من مدتی سفر بودم و نتوانستم برای شما بیشتر درباره رفیقمان بنویسم. ظاهرا در مدتی که من نبودم اتفاقهایی افتاده که من با اینکه خبر داشتم نتوانستم درباره اش چیزی بنویسم. سید مرتضی توکلی توانسته راهی به جیب حاج آقا درخشان پیداکند. آزاده درخشان هم که به علت بیماری روانی ناشی از عشق ناکامش روی دست پدر و مادرش مانده بود تقه اش خورد. جایتان خالی عروسی هم به لطف جیب حاج آقا بر پا شد و مرتضی که فقط در کار دختر کردن است توانست یک دختر دیگر را هم به نام خودش ثبت کند! حالا آقا سیدمرتضی از هیئت ها پول میگیرد تا خرج و مخارج بالای آزاده خانم و خانواده مشکوکش را بدهد. غافل از اینکه ایشان در این لباسها ناراحت است و اگر بخواهد به اصالت خانوادگیش برگردد باید با پدرزنش شلوار کردی بپوشند و چای قند پهلو بخورند. حالا حاج سید احمد توکلی هم میتواند مادرزن پسرش را دید بزند و آقا سیدمرتضی هم کم کم برگردد سر عشق و حالش با زنها و دخترهای تازه که بالاخره آلت تناسلی خانم از طلا که نیست و کهنه میشود.
اینجا سوال خوبی مطرح است که از همه تان دعوت میکنیم به جوابش فکر کنید: فکر میکنید اولین دختری که مرتضی میرود سراغش کدام یکی از برو بچه های خبرگزاریها و مطبوعات هستند؟ یا شاید هم اینبار برود سراغ یک دختر خام از همه جا بیخبر که ممکن است از همسایه ها یا بصورت تصادفی پیدایش کند. اگر هم خدا خواست و شد شاید به سراغیکی از فک و فامیلهای آزاده خانم برود و هر چه که باشد زیاد طول نمیکشد و گندش در می آید. مریضی را نمیشود کاری کرد.
در این مدت هرجا رفتم حرف این دوستان بر سر زبان بود. عده ای میگفتند این حرفها فایده ای ندارد چون اینها یعنی سیدمرتضی توکلی و مسعوداحمدوند برادر شهید عزیز و …. محصول همین نظام هستند و از همین منبع تغذیه میشوند اما من معتقدم فقط به یک علت باید ریشه شان را خشک کردو ان ریش و پشم و مداحی کردن و امام حسین بازیشان است.همه ما از این ادمها زیاد دیده ایم اما وقتش رسیده کسی به آنها بفهماند همه کور و کر نیستند. من سوالی از این برادران دارم. با توجه به اینکه یکی از دوست دخترهایتان که از قضا شوهر هم دارد مشترک است زنهایتان را هم با شریک میکنید؟ سوال خوبی است. این نشان میدهد که شماها به هیچ چیز پایبند نیستید. شما ها فقط به یک چیزپایبند هستید، شرت زن هایی که می بینید. همه تان بیماری جنسی گرفته اید. وقتی از صبح تا شب توی اینترنت دنبال عکس کون لخت میگردید، خوب تکلیفتان معلوم است بعد باید در شهر دنبال شرت زنها بیفتید. باز هم تعجب می کنم که چرا زنهایی که شما بهشان ظلم کردید و از همه خلاهاشان به سود تخمتان استفاده کردید دهنشان را باز نمیکنند. من با چند نفرشان بصورت ایمیل و تلفن تماس گرفته ام. خداییش کردی و رفتی..........
بعضی از این زنها از قبل شما کار پیداکردند و به پست ومقام رسیدند واقعا چرا؟ سید مرتضی توکلی تو که چشمت همیشه به شرت زنهاست بیا خیال خودت را راحت کن و یدفعه یک فاحشه خانه بزن. آن جا استعدادت بیشتر شکوفا می شود. البته هرجایی تو می روی بعد از مدتی فاحشه خانه می شود. چون با مسعود احمدوند دخترها را براساس تختخواب انتخاب می کنید. نه تنها محل کارت که خانه ات هم بعد از مدتی فاحشه خانه می شود. روی تخت مشترکتان با منصوره چند نفر دیگر را لخت کردی؟ برای تخت آزاده چه برنامه ای داری؟ شما ها بیماری جنسی گرفته اید اسمش را هم گذاشته اید شیطنت بامزه.
بعضی ها می گویند چرا درباره تو اطلاعات دیگری نمی دهم. مگر تو غیر از کردن به چیز دیگری هم فکر کرده ای؟ البته چیزهایی هم درباره رسوایی های مالی ات شنیده ام. خوب هر جایی که میروی کلی به جیب میزنی و مواظب یک قرانی ات هستی که مبادا کسی چیزی گیرش بیاید. البته این گندکاری ها را هم با استاد عزیرت مسعودخان احمدوند انجام میدهی. نوش جانتان مال حرام که باید گوشت بشود به تن آزاده تا تخم بچه ای که میکاری طیب و طاهر باشد و در آینده مداحشود!